این مقاله توسط دوست و همکار ارجمندم جناب آقای دکتر امیرعباس زینت بخش (۲) نوشته شده و در ادامه با قلم بسیار زیبای ایشان با رموز موفقیت اقتصادی جمهوری کره آشنا خواهید شد .
رمزگشایی از موفقیتهای اقتصادی جمهوری کره(۱):
جمهوری کره (کره جنوبی) در تاریخ ۱۵ آگوست ۱۹۴۵ بعد از ۳۶ سال، از اشغال ژاپن درآمد و استقلال پیدا کرد و ۵ سال بعد یعنی در سال ۱۹۵۰ جنگ میان دو کره آغاز گردید که تا ۱۹۵۳ ادامه یافت. حاصل این جنگ خانمانسوز چیزی جز کشته شدن ۵ میلیون سرباز و مردم کره و ۳۶۰۰۰ نیروی خارجی از ۲۱ کشور نبود.
چگونه کشوری تهی از منابع داخلی با درآمد سرانه ملی ۶۷ دلار در سال ۱۹۵۳ یعنی فقر مطلق، بعد از ۶۱ سال با تولید ناخالص داخلی ۱۴۰۰ میلیارد دلاری تبدیل به اقتصاد ۱۳ جهان گشته و به درآمد سرانه ملی ۲۸ هزار دلار[۳] نائل میگردد؟ این در حالی است که، کره شمالی و جنوبی هر دو تقریباً از لحاظ اقتصادی در شرایط برابری قرار داشتند اما تولید ناخالص داخلی ۱۴۰۰ میلیارد دلاری جمهوری کره کجا و تولید ناخالص داخلی حدوداً ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلاری کره شمالی کجا؟! جالب اینست که کارشناسان نظامی و اقتصادی در همان زمان پیشبینی میکردند که جمهوری کره هیچ آیندهای ندارد و تا یکصد سال آینده قدرت ترمیم اوضاع اقتصادی خود را نخواهد داشت.
اولویت اول: آموزش و تربیت نیروی کار تحصیل کرده
جمهوری کره آموزش را به عنوان اولویت اول خود انتخاب کرد. شعار مردم این بود: “سخت درس بخوان تا موفق شوی. این تنها راه زندگی انسانی همراه با عزت است.” در دورهای که دولت مدرسه ابتدایی و راهنمایی را اجباری کرده بود، بچههای کرهای کیلومترها به سوی مدارس با پای پیاده میرفتند. دولت شروع به سرمایهگذاری گستردهای روی آموزشهای تخصصی و فنی و تربیت نیروهای انسانی کرد که همین نیروها در سالهای بعد که شرح آن خواهد گذشت، رونق اقتصادی را برای کره به ارمغان آوردند. در حقیقت مردم کره برای تربیت نسل بعدی دست به فداکاری و ایثار مثالزدنی زدند.
آغاز توسعه اقتصادی
بعد از آرامش کشور و شروع بازسازی و رفع آثار جنگ از چهره کشور، توسعه اقتصادی کره با کمکهای مالی و فاینانس خارجی آغاز گردید. وابستگی ۹۰ درصدی اقتصاد کره به منابع مالی خارجی، اوضاع وخیمی را برای این اقتصاد رقم میزد. در سال ۱۹۶۱ نظامیان کودتا کرده و توسعه اقتصادی کشور را در اولویت برنامههای خود قرار دادند. در همین راستا، دولت نظامی هیات عامل اقتصادیEconomic Planning Board کشور را به منظور برنامهریزی، تخصیص بودجه و جذب سرمایههای خارجی تاسیس کرده و به آن اختیارات بیسابقهای برای رسیدن به اهداف فوق اعطا نمود. هیات عامل در ماه ژانویه ۱۹۶۲ برنامه ۵ ساله توسعه اقتصادی خود معروف به معجزه روی رودخانه هَن Miracle on the Han River را که سنگ بنای جهش اقتصادی کره بود، اعلام کرده و برنامه به اجرا گذاشته شد. چالش اصلی، بدست آوردن منابع مالی خارجی بود.
عدم استقبال آمریکا (۱)
آقای برگر سفیر آمریکا در کرهجنوبی، گزارش منفی را در مورد این برنامه به کاخ سفید ارائه کرد و این گزارش موجب عدم استقبال آمریکا در خصوص کمکهای مالی به این اقتصاد جنگزده گردید.
ملت کره در کنار دولت (۱)
اما کره تسلیم نشد و با تلاش فراوان در سال ۱۹۶۶ موفق به دریافت تسهیلات از دویچه بانک Deutsche Bank آلمان غربی گردید. قبل از دریافت تسهیلات از آلمان، دولت کره از ماه دسامبر ۱۹۶۳ هزاران کارگر معدن و پرستار تحت عنوان گستاربایتر Gastarbeiter(به زبان آلمانی یعنی کارگر خارجی) به سوی آلمان غربی اعزام کرده بود. مزیت رقابتی کارگران کرهای نسبت به سایر ملیتها این بود که آنها از همه ملیتها با سوادتر بودند. این کارگران و پرستاران درآمدهای خود را به کره میفرستادند و دولت کره با وجود کم بودن مقدار آن، با وثیقه گذاشتن این درآمدها به اخذ تسهیلات بیشتر از بانکهای خارجی میپرداخت.[۴] آقای جائی سان کارگر اعزامی به معادن آلمان غربی بعد از ۵۰ سال می گوید: “من فکر میکنم اینکه دولت از درآمدی که ما برای توسعه و آبادانی کشورمان به کره میفرستادیم به نفع اقتصاد کشورم استفاده میکرد، کار خوبی بود.”
صنایع سبک: ناجی اقتصاد رو به افول کره
به دلیل ناتوانی دولت در جذب سرمایهها و تسهیلات خارجی، اقتصاد کره سیر نزولی را در پیش گرفت که ناگهان با موفقیت صنایع سبک مانند نساجی و کلاهگیس و کارهای سوزنی و تبدیل شدن کره به صادرکننده اول جهانی این محصولات، فرصت تاریخی برای نجات این اقتصاد فراهم گشت.
آغاز دهه ۷۰ میلادی: پیریزی پایههای صنایع سنگین با محوریت فولاد
در اواخر دهه ۶۰ میلادی، دولت با منطقی کردن نرخ ارز و بهره موجبات حمایت از شرکتهای بزرگ خصوصی و رشد سالانه صادرات به میزان ۳۶.۶ درصد را فراهم آورد. از آنجا که صنایع سبک اتکای زیادی به دستمزدها داشت، با افزایش دستمزدها رفته رفته قدرت رقابتی آنها در بازارهای جهانی کمتر شد و در پی آن، دولت به روی صنایع جدید مانند فولاد، ذغال سنگ، مواد شیمیایی، ماشینآلات و کشتیسازی به عنوان موتورهای قدرتمند توسعه اقتصادی متمرکز گردید. توسعه صنعت فولاد به عنوان اولین صنعت سنگین در دستور کار قرار گرفت و مجتمع کارخانه پوهانگ در سال ۱۹۷۰ تاسیس گردید.
عدم استقبال آمریکا (۲)
ایالات متحده به این پروژه نگاه تردیدآمیزی داشت چرا که این صنعت نیاز به سرمایه زیاد و نیز تکنولوژی برتر داشت. البته توجیه آمریکاییها این بود که اقتصادهای پیشرفتهتری دست به چنین طرح جاهطلبانهای زده بودند اما ناکام ماندند. حتی بانک بینالمللی ساخت و ساز مجدد و توسعه International Bank of Reconstruction and Development (IBRD) در گزارش خود در باره موفقیتآمیز بودن این پروژه ابراز تردید کرده و توصیه به تعویق آن کرد.
آغاز موفقیتآمیز تولید فولاد
به رغم وزش بادهای مخالف، کارخانه پوهانگ در سال ۱۹۷۳ شروع به تولید فولاد کرد. بدینوسیله، دولت قدم موفقی را در راستای صنعتی کردن اقتصاد کره از راه تولید به عنوان قلب اقتصاد و فولاد به عنوان سنگ زیربنای صنایع دیگر برداشت تا اینکه کره در سال ۲۰۰۹ تبدیل به چهارمین تولیدکننده فولاد جهان گردید. موفقیت در این صنعت، موفقیت در سایر صنایع وابسته مانند کشتیسازی، خودروسازی، ماشینآلات پالایشگاهی و الکترونیک را برای این اقتصاد به ارمغان آورد.
ناممکن بودن ارتقای سطح زندگی یک ملت بدون تغییرات ریشهای در دل جامعه
همزمان با آغاز جنبش اجتماعی معروف به Saemaul در دهه ۷۰، دولت کره ورشکسته شد و مجبور به حمایت بیشتر از اقشار ضعیف گردید. ملت کره از طریق کمکها و حمایتهایی که از دولت دریافت میکردند، شروع به ارتقای کیفیت زندگی خود کردند. ۳۳۶۶۰ روستا در کره سیمان و فولاد مجانی دریافت کردند و پس از دو سال، روستاهایی که واقعاً منابع را خرج آبادانی کرده بودند، سیمان و فولاد بیشتری دریافت کردند. مردم به تدریج از شک و تردید در آمده و امید آنها به آینده روشن بیشتر شد. پس از ارتقای سطح زندگی اقشار ضعیف، کمکم کل اقتصاد و اوضاع معیشتی مردم ارتقا یافت. این بدین معنی بود که ارتقای سطح زندگی تنها با کمکهای خارجی محقق نمیشود بلکه نیاز است که تغییر به صورت ریشهای و عمیق در دل جامعه اتفاق بیافتد. حاصل تعامل ملت و دولت، تحقق رشد ۹.۶ درصدی در سالهای ۷۰، ۷۱ و۷۲ میلادی بود.
مهارت کره جنوبی در تبدیل کردن بحرانهای مالی به فرصتهای اقتصادی (۱)
در اکتبر ۷۳ میلادی جنگ اعراب و اسرائیل معروف به Yom Kippur آغاز گردید و موجب بالا رفتن قیمت نفت (از حدود ۱۰ دلار به بالای ۳۵ دلار) و همچنین قیمت مواد اولیه نیز افزایش زیادی یافت که موجب خوابیدن کارخانهها و تولید گردید و در حقیقت ضربه مهلکی به اقتصاد کره وارد آورد، آن هم کرهای که یک قطره نفت نداشت و تازه شروع به سرمایهگذاری در صنایع مربوطه آن کرده بود. اما دولت کره، از این تهدید و بحران به عنوان یک فرصت استفاده کرد به این صورت که با استفاده از فرصت رشد بالای ساخت و ساز در خاورمیانه که در نتیجه بالا رفتن قیمت نفت در حال رخ دادن بود ، با اعزام کارگران خود به منطقه اقدام به احداث پروژههایی به ارزش سالیانه ۱۰ میلیارد دلار نمود و بدینوسیله از رشد قیمت نفت برای تحریک اقتصاد خود بهرهبرداری کرد.
مهارت کره جنوبی در تبدیل کردن بحران های مالی به فرصت های اقتصادی (۲)
در سال ۱۹۷۸ به دلیل اعتصاب کارکنان شرکت نفت ایران و کاهش صادرات نفت و نیز همزمانی آن با تقاضای جهانی، بحران دیگر نفتی رخ داد و قیمتها رو به صعود گذاشت (تا سال ۱۹۸۰ قیمت نفت از بشکهای ۳۳ دلار به حدود ۶۲ دلار رسید). اکنون دولت کره با استفاده از درسها و تجربیاتی که از بحران قبلی بدست آورده بود، به خوبی میتوانست از این بحران هم استفاده کند. طی دو بحران و شوک نفتی، اکثر کشورها از میزان سرمایهگذاری خود کاستند اما کره بر عکس عمل کرد. در بحران قبلی، کره به میزان سنگینی در صنایع فولاد، نفت، شیمیایی، ماشینسازی و کشتیسازی سرمایهگذاری کرد و در پاسخ به شوک دوم قیمت نفت، به شکل گستردهای اقتصاد و صنایع زیربنایی خود را بازسازی کرد. جالب اینجاست که عبور موفق از بحران دوم نفتی مصادف شد با کاهش ارزش دلار، کاهش قیمت نفت و کاهش نرخ بهره که موجب شکوفایی اقتصاد کره در دهه ۸۰ میلادی گردید. برای کرهای که رشد اقتصادی خود را از راه صادرات دنبال میکرد، پول قویتر یعنی واردات ارزانتر و فرآوری و صادرات و ارزش افزوده بیشتر. نرخ بهره پایینتر یعنی دریافت تسهیلات بینالمللی ارزانتر و تقویت صنایع داخلی و رونق تولید و تحقق رشد از طریق صادرات بیشتر!
نظام دموکراتیک یک چاشنی برای نظام سرمایهداری کره
در ماه ژوئن ۱۹۸۷ دموکراسیخواهان به حکومت آقای چون دو هوان ۸ ماه قبل از پایان دوره ۷ ساله خاتمه دادند و نظام دموکراتیک را برپا کردند. حالا دیگر بعد از ۳۳ سال تلاش اقتصادی درآمد سرانه ملی از ۶۷ دلار به ۱۰ هزار دلار افزایش یافته (۲۸ هزار دلار در سال ۲۰۱۴ ) و تبدیل به اقتصاد ۱۲ جهانی شد.
عضویت در سازمانهای بین المللی
جمهوری کره جنوبی در سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ به ترتیب به عضویت سازمان تجارت جهانی (WTO) و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) درآمد.
مهارت کره جنوبی در تبدیل کردن بحرانهای مالی به فرصت های اقتصادی (۳)
در سال ۱۹۹۷ بحران مالی آسیا از تایلند آغاز گشته و مانند آتش به سوی بازارهای مالی آسیای شرقی حرکت کرد. ۶ شرکت از ۱۰ شرکت بزرگ کره ای تا مرز پرتگاه سقوط جلو رفتند و دوران سخت و ریاضت بار دیگر دامن اقتصاد کره را گرفت. در ۲۷ نوامبر ۱۹۹۷ دولت کره از صندوق بین المللی پول تقاضای کمک مالی کرد. از طرف دیگر طبق منوال گذشته، اوضاع پیش آمده فرصتی را در اختیار دولت کره گذاشت که در آن دست به انجام اصلاحات اقتصادی گسترده زده و بار دیگر تهدید را تبدیل به فرصت نمود. شرکت های ورشکسته بسته و یا ادغام شدند و شرکت های بزرگ دست به تجدید نظر گسترده در چینش ساختار کار و کسب خود زدند. همزمان با این اصلاحات، سیستم های مدیریتی نیز به منظور در بر گیری اصول رقابت و عملکرد تغییر داده شد. دولت کره این تحولات را با جدیت و قاطعیت در اقتصاد خود عملیاتی کرد. نتیجه این اصلاحات را می توان در افزایش چشمگیر میزان ذخایر ارزی کره از ۳.۹ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۷ (سال بحران مالی) به ۹۹ میلیارد دلار در سپتامبر ۲۰۰۱ و قرار گرفتن در رتبه پنجم جهانی مشاهده کرد. باز پرداخت وام صندوق بین المللی پول که از سال ۱۹۹۸ آغاز گشته بود، درآگوست ۲۰۰۱ و سه سال زود تر از موعد مقرر با پرداخت آخرین قسط ۳۵۰ میلیون دلاری به پایان رسید!
ملت کره در کنار دولت (۲)
طی بحران مالی ۱۹۹۷ ارزش پول کره سقوط کرد و قیمت طلا سیر صعودی سرسامآوری را آغاز کرد. در پاسخ به این اوضاع، مردم کره در یک حرکت به نام کمپین ملی طلاNational Gold Campaign با اعانه و بخشیدن داوطلبانه طلا به دولت جهت فائق آمدن بر بحران قیمت طلا، جهان را شگفتزده کردند!
مهارت کرهجنوبی در تبدیل کردن بحرانهای مالی به فرصتهای اقتصادی (۴)
با آغاز جنگهای خاورمیانه، شرکتهای بزرگ و کارکنان آنها این عرصه خطرناک را خالی کردند. باز هم شرکتهای کرهای بر خلاف روند رایج تصمیم گرفتند با خطرات بالقوه روبرو شده و در منطقه بمانند و شبکه بازار خود را حفظ کنند.” بدون مخاطره هیچ توسعه و رشدی اتفاق نمی افتد!”
ملت کره در کنار دولت (۳)
با شیوع آنفلوآنزای خوکی از مکزیک در سال ۲۰۰۹، کارکنان شرکتهای کره ای، در مکزیک با پوشیدن ماسک به کار خود ادامه دادند که نتیجه آن افزایش نفوذ شرکتهای کره ای در آن بازار بود. این در حالی بود که کارکنان سایر شرکتها از سایر ملتها ترجیح دادند که برای حفظ سلامتی خود مکزیک را ترک کنند.
پیشتازی در صنعت
در دهه ۸۰ میلادی صنعت خودرو کره در بازار آمریکا بازخورد مطلوبی گرفته و پا میگیرد تا اینکه در سالهای اخیر تبدیل به یک بازار در حال انفجاری برای خودروهای کرهای میشود. تصور موفقیت کره در صنعت Semi-Conductor ها که صنعتی پرخطر میباشد، عنوان یک خیال باطل تلقی میشد چرا که کره خیلی دیر وارد آن شده بود. اما به شکرانه حمایتهای تهاجمی دولت، کره تبدیل به سومین تولیدکننده جهانی Semi-Conductor ها گردید و در سالهای بعد رهبر جهانی این صنعت شد. همچنین کره قدمهای جدی در فنآوری اطلاعات برداشت و در ظرف چند سال توانست جایگاه ویژهای برای خود در این صنعت ایجاد کند. کسب رتبه اول جهانی در میزان خانوارهایی که دسترسی به اینترنت دارند و رتبه اول اینترنت Broad Band، عنوان اولین ارائهدهنده جهانی دسترسی به وایمکس موبایل از جمله دستاوردهای این اقتصاد در عرصه IT میباشد. در سالهای اخیر کره با تولید موزیکهای سبک کرهای، فیلمها و سریالها برنامه گرایش جهانی به نام “موج کرهای ”Korean Wave را جهت ترویج فرهنگ کرهای و رسوخ هر چه بیشتر در طرز فکر و زندگی مصرفکنندگان کالاها و خدمات موجود و بالقوه خود دنبال میکند.
چالشهای پیش روی جامعه کره
طبیعتاً در کنار پیشرفتهای چشمگیری که یک کشور به نمایش میگذارد، وجود چالشها و معضلات امری ناگزیر میباشد. رشد اختلاف طبقاتی میان فقیر و غنی، اختلافات میان شهرها و روستاها و آلودگی محیط زیست را میتوان از جمله این چالشها بر شمرد. دولت کره در تلاش است که علاوه بر کاهش این معضلات اجتماعی، در عین حال به نقشآفرینی هر چه بیشتر در عرصه جهانی پرداخته و همچنان مقتدرانه به مسیر خود ادامه دهد.
مطلب پایانی
“رشد اقتصادی تابعی از شخصیت یک ملت است!” این جمله در حقیقت جملهایست تاریخی از پروفسور ادموند فلپس Edmund Phleps برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال ۲۰۰۶ که در واقع گشاینده رمز واقعی موفقیتهای مثال زدنی ملت و دولت کرهجنوبی است. با مطالعه رفتار و شخصیت ملت کره میتوانیم عمیق بودن و درستی این گفته را بهتر درک کنیم. سختکوشی، مسئولیتپذیری، میهنپرستی، عملگرایی، داناییگرایی و آیندهنگری یک ملت همراه با تخصصگرایی، صداقت، درستکاری و شفاف بودن یک دولت نتیجهای جز آنچه گذشت، نخواهد داشت. این همان قانون سوم نیوتن است که میگوید: ” برای هر عمل، یک عکسالعمل معادل و خلاف جهت آن وجود دارد. ” تعبیر رایج آن همان است که گفته می شود: “از هر دستی بدهی، از همان دست می گیری.”
————
[۱]- http://amirabbaszinatbakhsh.blogfa.com/post/31
[۲]- کاندیدای دکتری مالی اسلامی دانشگاه بینالمللی اینسیف مالزی